Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جماران، نشست سالیانه "فرماندهی استراتژیک آمریکا" راجع به بررسی موضوع "بازدارندگی" در ایالت نبراسکای آمریکا برگزار شد. این فرماندهی مسئولیت اموری همچون بازدارندگی استراتژیک، عملیات اتمی، جنگهای بین المللی و تهدیدات موشکی آمریکا را بر عهده دارد.

در این نشست دوروزه،  700 نفر از ژنرالها و افسران نظامی، مقامات سیاسی، امنیتی، آکادمیک و رسانه ای آمریکا و حدود 30 مقام نظامی و سیاسی از 14 کشور جهان شرکت کرده بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آقای جیم پیلن فرماندار ایالت نبراسکا و ژنرال آنتونی کاتن فرمانده کل ستاد "فرماندهی استراتژیک آمریکا" سخنرانان افتتاحیه بودند.  سمپوزیوم شامل پانل های مختلف با حضور بیش از 30 سخنران از آمریکا و کشورهای دیگر بود. سه سخنران اصلی این نشست دان بین، نماینده کنگره آمریکا ،  ویلیام مک تورن بری، نماینده سابق کنگره و  سید حسین موسویان بودند.

سیاستهای جاه طلبانه آمریکا رابطه با ایران را تخریب کرد

"امروز میخواهم راجع به "دیدگاه متقابل ایران و آمریکا در مورد تهدیدات و بازدارندگی" صحبت کنم که بیشتر تشریح دیدگاه یک ایرانی است و ممکن است شما موافق نباشید. امیدوارم درک اینکه چرا امروز در چنین شرایطی قرار گرفته ایم، به بازنگری شما در استراتژی خاورمیانه ای آمریکا کمک کند.

اجازه دهید ابتدا از دوران خوب روابط ایران و آمریکا صحبت کنم. ایران و آمریکا از 1856 تا 1953 یعنی حدود یکصد سال روابط دوستانه و استراتژیک داشتند. جوانان اصلاح طلب ایران تحت تاثیر ارزشهای آمریکا در مورد دموکراسی و حاکمیت قانون اساسی قرار گرفتند. یک آمریکایی با نام مورگان شوستر در سال 1919 اصلاح نظام مالی ایران را برعهده داشت. در آن ایام آمریکا در مقابل تلاشهای انگلیس و روسیه برای سلطه بر ایران ایستاد و از استقلال و حاکمیت ملی ایران دفاع کرد. یک آمریکایی دیگر بنام هاوارد باسکرویل اهل نبراسکا و فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون، برای تدریس به ایران رفت و در جنبش مشروطه خواهی و مبارزات علیه دیکتاتوری دوشادوش مردم ایران جنگید و جان باخت. 

اما در سال 1953، امریکا و انگلیس برای استعمار سلطه انگلیس بر نفت ایران، علیه حکومت مردمی دکتر محمد مصدق کودتا کردند، شاه دیکتاتور را بر قدرت نشاندند و آمریکا در جهت اهدافش برای مقابله با شوروی، به مدت 25 سال بطور غیرمستقیم بر ایران سلطه یافت.

بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا یک نظم نوین جهانی را بنا کرد و اکثر سازمانهای بین المللی را تاسیس کرد و بر آنها سلطه یافت. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم در 80% بحرانهای جهانی دخیل بوده و از سال 1946 تا سال 2000، حداقل در 81 انتخابات در کشورهای دیگر دخالت کرد در دوران جنگ سرد، برای تغییر رژیم در 70 کشور عملیات انجام داد.

انقلاب در ایران نتیجه دیکتاتوری شاه و سلطه آمریکا بود

اگر آمریکا این سیاستهای جاه طلبانه را اتخاذ نمی کرد و از جمله در عملیات کودتا در ایران مداخله نمی کرد و همان سیاست یکصد سال قبل در دفاع از حاکمیت و استقلال ایران را ادامه میداد؛ امروز دو کشور روابط حسنه و استراتژیک داشتند. اکثر آمریکایی ها واقعیت تاریخی کودتا در ایران را بیاد ندارند اما انقلاب 1979 ایران و گروگان گرفته شدن دیپلماتهای آمریکایی در ایران را خوب بیاد دارند. منتهی فراموش میکنند که انقلاب در ایران بخاطر دیکتاتوری شاه و سلطه آمریکا بر ایران رخ داد. سیزده روز بعد از ورود شاه به آمریکا، تظاهر کننده گان در تهران به سفارت آمریکا حمله کردند و 52 دیپلمات آمریکایی را به گروگان گرفتند.

در عین حال در 19 ژانویه 1981، ایران و آمریکا قرارداد الجزایر را امضاء کردند که بموجب آن توافق شد ایران گروگانهای آمریکایی را آزاد کند و آمریکا هم مستقیم یا غیرمستقیم، نظامی یا غیرنظامی در ایران مداخله نکند، اموال ایران را آزاد کند و تحریمها علیه ایران را لغو کند. در حقیقت قرارداد 1981 بین ایران و الجزایر می توانست بنیان یک روابط جدیدی بین ایران و آمریکا باشد تا دو کشور روابطی نو بر پایه احترام متقابل و عدم مداخله و منافع مشترک داشته باشند. منتهی به محض آزادی گروگانهای آمریکایی، واشنگتن قرارداد الجزایر را نقض کرد وایرانیها هم متوجه شدند که به امضاء آمریکا نمی توان اعتماد کرد.

حمایت آمریکا از صدام اشتباه مهلک بود

اما واقعه دردناک بعدی، حمایت آمریکا از تجاوز صدام علیه ایران بود. آمریکا و اروپا تکنولوژی و مواد بمب شیمیایی را در اختیار صدام قراردادند که منجر به کشته و مجروح شدن حدود یکصد هزار ایرانی شد. شوروی و اروپا هم پیشرفته ترین سلاح های متعارف را در اختیار صدام قراردادند. روزنامه واشنگتن پست در گزارشی فاش کرد که دردوران جنگ عراق علیه ایران،  دولتهای ریگان و بوش مواد سمی شیمیایی و بیولوژیک در اختیار صدام قراردادند. روزنامه نیویورک تایمز هم فاش کرد که 60 افسر آمریکایی محرمانه اطلاعات برنامه های عملیاتی و تحرکات نیروهای ایرانی را در اختیار صدام قرار میدادند.

تجاوز عراق به ایران و حمایت قدرتهای جهانی از متجاوز، موجب سه تحول در روند انقلاب اسلامی شد:

1-روند نظامیگری در انقلاب سیاسی-اجتماعی ایران پدیدار شد.

2- استراتژی ایران به سمت کسب توان بازدارندگی و تقویت توان نظامی چرخش کرد که اکنون شاهد توانمندیهای  موشکی وپهپادی و هسته ای ایران هستیم.

3- به منظور سازماندهی و مدیریت نیروهای مردمی داوطلب درجنگ، یک ارتش جدید بنام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران ایجاد شد.

امروزه آمریکا  توان و نفوذ سپاه پاسداران در ایران و منطقه، توان نظامی و موشکی و هسته ای و پهپادی ایران را از جمله چالشها و نگرانیهای خود تلقی میکند.

دو درس مهم اینکه:

1- اگر آمریکا با کودتای 1953، دمکراسی در ایران را قربانی نمیکرد، انقلاب 1979 در ایران رخ نمی داد و دو کشور می توانستند روابط حسنه و استراتژیک یکصد سال ما قبل را ادامه دهند.

2- اگر آمریکا به تعهداتش در قالب قرارداد الجزایر عمل میکرد، از تجاوز صدام به خاک ایران و بکارگیری سلاحهای شیمیایی حمایت نمیکرد؛ دو کشور میتوانستند روابط دوستانه گذشته را احیاء کنند و ما امروز شاهد یک خاورمیانه متفاوت بودیم.

آمریکا مجبور شد  سیاست بهره مندی صفر هسته ای ایران را تغییر دهد

آمریکا در سال 1957 و در قالب برنامه "اتم برای صلح" برای مقابله با شوروی در دوران جنگ سرد، بنیان یک ایران هسته ای پایه ریزی کرد. اولین راکتور هسته ای را در سال 1967 در تهران  ایجاد و پیشنهاد کرد که ایران تا سال 1994 بیست نیروگاه هسته ای از آمریکا خریداری کند. سازمان سیا به رئیس جمهور آمریکا هشدار داد که ایران تا سال 1984 به بمب هسته ای دست خواهد یافت. با این وجود جرالد فورد رئیس جمهور وقت آمریکا در سال 1975 دستور حمایت از توانمندی کامل هسته ای ایران را صادر کرد چون ایران را متحد خود می دانست.

بعد ازانقلاب، ایران تصمیم گرفت که برنامه های هسته ای شاه را کنار بگذارد اما آمریکا سیاست "بهره مندی صفر تکنولوژی هسته ای" در مورد ایران را اتخاذ و همراه با اروپا تمام همکاریهای هسته ای با ایران را لغو کردند. سایر کشورها نیز تحت فشارآمریکا، همکاریهای هسته ای با ایران را قطع کردند. این باعث شد که ایران بسمت خودکفایی هسته ای برود. در سال 2002 ایران به توانمندی غنی سازی برای تولید سوخت هسته ای دست یافت و آمریکا مجبور شد سیاست خود در مورد ایران را از "بهره مندی صفر هسته ای" به "عدم غنی سازی" تغییر دهد.

سه کشور اروپایی در اکتبر 2003 مذاکرات هسته ای با ایران را آغاز کردند اما بخاطر مخالفت آمریکا با حق غنی سازی ایران، این مذاکرات شکست خورد. در این دوران در سال 2005 که منهم عضو تیم هسته ای بودم، ایران پیشنهادات سازنده ای داد که آمریکا رد کرد. اما توافق هسته ای 2015 براساس اصول همان پیشنهادات صورت گرفت. آمریکا و قدرتهای جهانی بعد از سال 2005، تحریمها را افزایش دادند. ایران هم درپاسخ، توانمندی هسته ای خود را تا سطحی افزایش داد که" زمان گریز هسته ای" ایران به 2-3 ماه رسید.

درعین حال این توانمندی ساده بدست نیامد. در سال 2010، آمریکا با همکاری اسرائیل عملیات حملات سایبری علیه تاسیسات هسته ای ایران را آغاز کردند و بعد از آن هم خرابکاریهای متعددی تاسیسات هسته ای ایران رخ داد و دانشمندان هسته ای متعددی در ایران ترور شدند. ایران هم درمقابل، اقدام به کسب توانمندی سایبری کرد تا جایی که امروز، ایران در میان 10 قدرت سایبری جهان است. دفتر اطلاعات ملی آمریکا در گزارش سال 2023، توانمندی سایبری ایران را از تهدیدات مهم آمریکا و متحدانش دانسته است. این هم یک نمونه دیگر از عمل وعکس العمل در امر بازدارندگی است.

بالاخره مدت زیادی طول کشید تا آمریکا واقع بین تر شود. اوباما سیاست هسته ای آمریکا درمورد ایران را از "غنی سازی صفر" به "بمب صفر" تغییرداد که همان هدف معاهده ان پی تی بود.

ایران با خروج آمریکا از برجام کامل به سمت شرق چرخید

لذا برجام در جولای 2015 توافق شد که سه نکته مهم دارد:

1- شامل جامعترین مکانیزمهای بازرسی است.

2- شامل محدودیتها در مورد ظرفیت و سطح غنی سازی و آب سنگین است.

3- زمان گریز هسته ای ایران از دوسه ماه به یکسال رسیده است.

اما آمریکا باز هم زیر این توافق زد درحالیکه ایران بطور کامل آن را اجرا کرد. ترامپ درمی 2018 از برجام خارج شد و تحریمها را مجدد اعمال کرد. لذا ایران هم به تدریج تعهداتش در قالب برجام را کاهش داد، غنی سازی را تا سطح  60% افزایش و ذخایر مواد غنی شده سطح پایین را از 300 به 4000 کیلوگرم افزایش داد. ترامپ ژنرال محبوب ایرانی، قاسم سلیمانی را به قتل رساند و ایران هم درپاسخ، پایگاه نظامی آمریکا در عراق را با موشک مورد حمله قرارداد. این حادثه اولین حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه بود.

خروج ترامپ از برجام برای آمریکا یک خسارت بود. زیرا:

1-بعد از خروج ترامپ، زمان گریز هسته ای ایران از یکسال به حدود 10 روز کاهش یافته است.

2-تحریمها و ترورهای اسرائیل نتوانسته مانع پیشرفتهای هسته ای ایران شود.

3- روابط خارجی ایران به سمت بلوک شرق ویژه روسیه و چین چرخش کرد.

4- ایران مراحل عضویت در پیمان شانگهای را نهایی کرد و پیوستن به گروه کشورهای بریکس را دنبال میکند.

5- ایران پهپاد به روسیه صادر کرد و آمریکا و اروپا هم مدعی هستند که روسیه از این پهپادها علیه اوکراین استفاده کرده است.

اگر آمریکا متعهد به برجام می ماند، ایران می توانست در روابط خارجی خود حداقل بالانس در رابطه با بلوک شرق و غرب را حفظ نموده ضمن اینکه ایران و آمریکا هم می توانستند در مورد موضوعات منطقه گفتگو داشته باشند.

اساس مشکل ایران و آمریکا مسائل منطقه ای است

لذا من سه توصیه کلان به تصمیم گیرنده گان آمریکا دارم:

1- برجام را احیاء کنید. طبق ارزیابی 2013 مدیر اطلاعات ملی آمریکا، ایران نه بمب هسته ای دارد و نه تصمیمی برای ساخت بمب هسته ای گرفته است. این واقعیت بخاطر این است که ایران روی توافق با آمریکا برای رفع تحریمها و پایبندی آمریکا به توافق حساب کرده بود. اکنون هم ایران برای احیاء برجام آماده است منتهی معلوم نیست که این وضعیت برای همیشه ادامه یابد. احیاء برجام معتبرترین تضمین صلح آمیز ماندن برنامه هسته ای ایران است.

2- موضوع عدم اشاعه سلاحهای هسته ای وکشتارجمعی را با نیت خوب دنبال کنید. سلاحهای کشتار جمعی تهدید ثبات و امنیت جهانی هستند. ما وارد دورانی شده ایم که نگهداری و استفاده و تهدید به استفاده از سلاح های هسته ای به عنوان یک مشکل اصلی امنیت جهانی است. ریسک افزایش تنشهای هسته ای بالا رفته و مجازات برای استفاده کننده گان هم نامعلوم. آمریکا و قدرتهای جهانی باید رژیمهای خلع سلاح را با کنار گذاشتن استانداردهای دوگانه، تقویت کنند. همه میدانند که در خاورمیانه این تنها اسرائیل است که بمب هسته ای دارد اما آمریکا در این مورد یک کلمه حرف نمیزند.

3- سیاست خاورمیانه ای خود را اصلاح کنید. اساس مشکل بین ایران و آمریکا در مورد منطقه است و نه موضوع هسته ای. آمریکا از طریق اقدامات اقتصادی و سیاسی و نظامی با تمام توان در جهت انزوای منطقه ای ایران تلاش کرده ومتقابلا ایران هم در مقابل نقش و منافع آمریکا در منطقه ایستاده است.

این تقابل در چهل سال گذشته یک بازی باخت- باخت برای آمریکا و ایران بوده است. امسال یک نماینده مجلس ایران رسما اعلام کرد که جمعیت زیر خط فقر ایران به 28 میلیون رسیده است یعنی بیش از 30% مردم ایران زیر خط فقر رفته اند که قطعا تحریمهای آمریکا یکی از عوامل مهم آن است.

سیاست آمریکا در خاورمیانه شکست خورده است

این بازی برای آمریکا هم باخت بوده است زیرا:

1- امروز آمریکا با چالش "نقش و نفوذ ایران درمنطقه" اعم از یمن و سوریه و لبنان وعراق مواجه است.

2- اتحاد اسرائیل و عربستان علیه ایران شکست خورده و ایران و عربستان با وساطت چین در مسیر بهبود روابط هستند.

3- چین شریک اقتصادی اکثر کشورهای متحد آمریکا در منطقه شده است.

4- افکار عمومی مردم خاورمیانه، آمریکا و اسرائیل را تهدید اصلی کشورهای خود میدانند.

5-طبق تحقیق انجام شده توسط دانشگاه براون در سال 2023، جنگهای آمریکا بعد از سپتامبر 2011 در عراق و افغانستان و سوریه و یمن و پاکستان، باعث مرگ 4.5 میلیون آواره گی  49 تا 60 میلیون نفر شده است که با آواره گان جنگ جهانی دوم برابری میکند.

7-مجله فورین پالیسی در مقاله اخیر خود تحت عنوان"عشق آمریکا به تحریم موجب سقوطش خواهد شد"، نوشته که تحریمهای آمریکا علیه 23 کشور و حدود 10 هزار فرد و شرکت در دنیا اعمال میشود. کشورهای تحت تحریم آمریکا بیش از یک سوم تولید ناخالص جهان را دارند و لذا به فکر تغییر نظام مالی و سلطه دلار بر تجارت جهانی هستند. مجله فارین پالیسی در پایان به مسئولین آمریکا توصیه میکند که به سیاست عشق بازی با تحریم خاتمه دهند چون مغایر منافع آمریکاست.

به طور خلاصه باید بگویم که سیاست آمریکا در خاورمیانه و خلیج فارس شکست خورده است و چین به عنوان برنده خاورمیانه ظهور می کند چون پکن منابع خود را در جنگ و تحریم و مداخله در کشورهای دیگر به هدر نداده و ظرفیت خود را صرف توسعه همکاریهای اقتصادی نموده است.

آمریکا به سیاست تغییر رژیم پایان دهد

لذا من 7 توصیه به استراتژیستهای آمریکا برای اصلاح سیاستهای خاورمیانه ای دارم:

1- به جای تحریم و صدور تسلیحات نظامی کردن منطقه خاورمیانه، بر همکاریهای اقتصادی و تکنولوژیک تمرکز کنید،

2- به سیاستهای خطرناک مداخله و جنگ وتغییررژیم در کشورها خاتمه دهید،

3-روابط دوستانه با همه کشورها برقرار کنید بجای اینکه با گروهی از کشورها علیه گروه دیگری از کشورها متحد شوید،

4- روابط مردم با مردم همچون توریسم و همکاریهای آکادمیک،فرهنگی و اجتماعی را گسترش دهید اما براساس احترام به فرهنگها و ارزشهای مردم خاورمیانه ونه اینکه دنبال تحمیل ارزشهای آمریکایی و غربی به سایر ملتها باشید.

5- از ایجاد یک سیستم همکاری و امنیت جمعی بین هشت کشور خلیج فارس حمایت کنید و به جای ایجاد پایگاههای نظامی و صرف هزاران میلیارد دلار؛ تامین امنیت منطقه را بخود کشورهای منطقه واگذار کنید .

6- از خاورمیانه عاری از سلاحهای کشتار جمعی بطور جدی حمایت کنید. اگراصول برجام در منطقه خلیج فارس در قالب سیستم همکاری جمعی اعمال شود، عملا خلیج فارس عاری از سلاحهای هسته ای شکل خواهد گرفت.

7- برای خاتمه دادن به 40 سال خصومت آمریکا با ایران، یک گفتگوی جامع و فراگیر با تهران برقرار کنید و به دنبال روابطی بر اساس احترام متقابل، عدم مداخله و منافع مشترک باشید زیرا لیست موضوعات مورد منافع مشترک بین ایران و آمریکا طولانی است.

آمریکا امروز به یک استراتژی جدید بر مبنای "عدم مداخله"، "عدم تلاش برای تغییر رژیم"، "عدم نقض حاکمیت ملی کشورها" و "احترام متقابل" نیاز دارد نه اینکه دنبال کنترل همه افراد در همه جهان باشد."

منبع: جماران

کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر راهپیمایی اربعین انتخابات خبرگان رهبری ایران سیدحسین موسویان انتخابات مجلس لیگ برتر راهپیمایی اربعین انتخابات خبرگان رهبری ایران و آمریکا اختیار صدام هسته ای ایران خاورمیانه ای ایران هم بین ایران هسته ای بمب هسته ای علیه ایران اگر آمریکا هسته ای خلیج فارس غنی سازی دو کشور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۷۱۹۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود

روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسول‌گری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر می‌رسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافته‌است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیده‌است تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهره‌برداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بین‌المللی را بگیرد.

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید به‌شدت فعال‌تر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، به‌دنبال خنثی کردن تلاش‌های حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شده‌است که استمرار تحریم‌های گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.

 

در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه می‌کنید.

*به نظر می‌رسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیده‌است. فکر می‌کنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته‌است. الان شرایطی پدید آمده‌است که باید فعالیت‌های جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی می‌کنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.

این کشورها و نهادها به‌هیچ‌وجه نگران حمله اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق نبودند، اما حالا به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شده‌است. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده‌ و این کشورها قصد دارند به‌دنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشته‌باشیم تا بتوانیم اقدام‌هایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.

در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطل‌مانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حل‌وفصل نشود، ما از تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.

*فکر می‌کنید با تحولات اخیر آیا آمریکایی‌ها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟

الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکایی‌ها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شده‌است که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیده‌نشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.

در این زمینه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقه‌ای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفت‌وگو در این مورد فرا نرسیده‌باشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.

الان اولویت‌های مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شده‌است و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای احکام معطل‌مانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.

برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیت‌های دیپلمات‌های باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.

*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه چیست؟

این سوال خیلی کلی است و نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بین‌المللی کشور را در همه حوزه‌ها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.

در عین حال باید در حوزه‌های دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانه‌تر عمل کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید از این محدودیت‌هایی که برای سیاست خارجی ایجاد شده‌است، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.

اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرت‌های دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینه‌ها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.

*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه به‌خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر می‌کنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمی‌شود؟

بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی می‌دانند که تاریخ ایران نشان داده‌است که ایران هرگز در سده‌های اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشده‌است. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شده‌باشد از خود دفاع می‌کند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کرده‌است که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.

الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعال‌تر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیت‌ها می‌تواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، می‌شود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولت‌های جنوب خلیج‌فارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان می‌توانند امنیت منطقه را تامین کنند.

*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفته‌های گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر می‌کنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمام‌عیار وجود داشته‌باشد؟

آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان داده‌بود که صبر استراتژیک در پیش گرفته‌است. اسرائیل به شیوه‌ای عمل کرد که ایران استراتژی‌اش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.

*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلی‌ها نسبت به عملکردشان در آینده محتاط‌تر شوند؟

بسیار مؤثر بود. اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کرده‌بود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمک‌های گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار می‌دادند.

قدرت‌های جهانی پذیرفته‌بودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویت‌های اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شده‌بود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا یاد می‌شد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشک‌های عراق به سمت اسرائیل، هیچ حمله‌ای به اسرائیل نشده‌بود و اسرائیل تصور می‌کرد که سازوکار بازدارندگی‌اش صددرصد موفق بوده‌است.

برای کل قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا جا افتاده‌بود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و به‌خصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قوی‌تر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاش‌ها بی‌فایده بوده و اسرائیل ضربه‌پذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.

*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشک‌ها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیک‌تر شده‌اند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟

منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.

بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.

ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ به‌خصوص اینکه کشورهای منطقه هم می‌دانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها هم‌سرنوشت کنند. همانگونه که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم، همه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.

*بعد از آغاز جنگ غزه گفته ‌می‌شد که عربستان از فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل دور شده‌است. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ داده‌است، تصور می‌کنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادی‌سازی با اسرائیل بازگردد؟

تجدید رابطه ایران با عربستان نشان‌دهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنش‌هایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شده‌بود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب می‌شود، رابطه‌ای دوستانه برقرار کند. اما فکر می‌کنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیده‌است که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و می‌توانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشته‌باشند و می‌توانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.

نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولت‌های عربی هستند که به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل حرکت می‌کنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتل‌عام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دست‌جمعی که در بیمارستان‌ها کشف می‌شوند، بمباران مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌های شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همه‌ی اینها باعث شده‌است که زمینه عادی‌سازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دست‌کم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.

اگر دولت‌های عربی دست‌کم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملت‌ها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادی‌سازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شده‌است.

*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیس‌جمهور آمریکا گفت که می‌خواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولت‌های غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریم‌ها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریم‌ها بر می‌آید؟

من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انسان‌دوستانه و بشردوستانه‌ای که غربی‌ها مطرح می‌کنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم می‌دانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوق‌بشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلاف‌های بین‌المللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل می‌رسد، از یاد برده می‌شود.

جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام نداده‌باشد و کشورهای غربی به‌‌رغم همه شعارهایشان به آن بی‌توجهی نکرده‌باشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران می‌کند و نسل‌کشی گسترده‌ای را آغاز کرده‌است. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت می‌کنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح می‌کنند، دروغ است.

من فکر می‌کنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده ‌باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده ‌است و نشان داده‌ تمام حرف‌هایی که می‌زنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکس‌العمل نشان داد، شروع می‌کنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.

اینها استانداردهای دوگانه‌ای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاش‌اش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راه‌های مقابله با افزایش فشار بین‌المللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجی‌اش را گسترش دهد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديت‌هاي" FATF " كاغذ پاره نيست

دیگر خبرها

  • ریاض اولین مقصد «بلینکن» در دور جدید سفر منطقه‌ای خاورمیانه
  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
  • هشدار صنعا به آمریکا درباره هرگونه حماقت علیه یمن
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • شکست‌خوردگان،پشت نقاب تحریم
  • آیا دکترین هسته‌ای ایران تغییر کرده است؟
  • استعفای سخنگوی آمریکا در اعتراض به سیاست‌های کاخ سفید علیه غزه
  • انتقاد فلاحت پیشه به ادعای کریمی قدوسی درباره بمب اتم
  • «وعده صادق» از بزرگ‌ترین موفقیت‌های نظامی تاریخ معاصر ایران بود/ ایران چگونه نتانیاهو را کیش‌ومات کرد/ چرا آمریکا پشت اسرائیل را خالی کرد؟